نفت و قیر در ایران قدیم

در میان تمدنهای بین النهرین ، استخراج و استفاده تجارت نفت و قیر رواج داشت، چندان که برخی لوحه‌های سنگی که به خط میخی نگاشته شده است، جزئیات این تجارت و از جمله قیمتهای رسمی آن را گزارش می‌دهد. یکی از این لوحه‌های سنگی به روزگار حمورابی (پادشاه بابل) ، در حدود 3800 سال پیش بر می‌گردد.

موارد استفاده از قیر در دنیای قدیم

باستان شناسان در ویرانه های شهرهای قدیم بین النهرین از قبیل اور و بابل کشف کرده‌اند که قیر به عنوان ملاط در بنای دیوارهای آجری بکار می‌رفته است. همچنین مردم بابل برای مراسم دینی خود جاده‌های آسفالته (متشکل از لایه‌های شن و آجر قیراندود) احداث کرده بودند. به نظر می‌رسد که ایرانیان چندان استفاده از قیر نمی‌کردند، زیرا از آثار معماری باستانی ایران چنین قرائنی بدست نیامده است.

استفاده دیگر قیر این بود که قایقها و ظروف آب را با قیر می‌اندودند، تا منافذ عبور آب را ببندد. در کتاب تورات (سفرتکوین) ، صریحا ذکر شده است که خداوند به حضرت نوح علیه‌السلام دستور داد تا پیش از آمدن طوفان و بلای آسمانی ، کشتی بزرگی بسازد و دیواره‌های درونی و بیرونی آن را قیراندود کند. در داستان دیگر تورات و قرآن می‌خوانیم که مادر حضرت موسی علیه‌السلام طفل خود را در سبد گذاشت و به آب رودخانه نیل انداخت تا از دست جلادان حاکم در امان باشد. احتمالا این سبد قیراندود شده بود، چنانکه رسم آن زمان بود.

ایرانیان گاهی ظروف چرمی را قیراندود می‌کردند. پادشاهان ایران باستان از نفت و قیر به عنوان وسیله جنگی استفاده میکردند. آورده اند که وقتی کوروش در سال 539 قبل از میلاد ، در تدارک حمله به بابل بود، او را از خطرات جنگ خیابانی (به اصطلاح ما) آگاه کردند و کورش پاسخ داد: "ما همچنین مقدار زیادی قیر و طناب داریم که شهر سریع طعمه آتش شود."

"هرودوت" ، مورخ یونانی ، خبر داده است که وقتی سربازان خشاریاشا شهر آتنن را در سال 450 قبل از میلاد مسیح محاصره کردند، تیرهای آتشین (آغشته به نفت) پرتاب می‌کردند. بنا به گزارش "آمیانوس مارسلینوس" ، مورخ رومی ، سربازان پاپور دوم ساسانی همین وسیله را در جنگ با رومیان بکار می بردند. یک مورخ رومی دیگر به نام "هروکوهویس" خبر داده است که جنگاوران ایرانی کوزه های بسیاری را از قیر و گوگرد پر می‌کردند و آتش می‌زدند و به سوی سربازان رومی پرتاب می‌کردند.

استفاده از نفت در جنگهای باستانی

"پلوتارک" ، مورخ یونانی ، می‌نویسد که مردم بابل ، چشمه نفتی و شعله‌های نفت را به اسکندر مقدونی نشان دادند. در آن روزگار ، بابل جزو امپراتوری ایران بود. هنگام عصر ، بابلیان نفت را بر مسیری منتهی به چادر اسکندر روی زمین ریختند و شب هنگام آن را آتش زدند. خیابان شعله پیوسته ای از آتش بود و حتی چادر اسکندر سوخت و این برای اسکندر و سربازان یونانی بسیار تماشایی بود.

فردوسی در شاهنامه آورده است که وقتی اسکندر مقدونی پس از تصرف ایران به هندوستان حمله کرد، برای مقابله با فیلهای نیرومند آن دیار دستور داد که تعداد زیادی اسب و وار آهنین بسازند و آن را با نفت پر کنند. در هنگامه جنگ ، آنها را روی چرخ فرستادند. فیلها که از آتش ترسیده بودند، پا به فرار گذاشتند.

تیمورلنگ و نادرشاه افشار نیز تظیر همین فن را در لشکرکشی به هندوستان بکار بردند. "جان هان وی" جهانگرد انگلیسی که در زمان نادر شاه در ایرن بود، در سفرنامه‌اش (1753 میلادی) جنگ نادر با محمد شاه (امپراتور مغول هند) را به تفصیل نوشته است. از جمله ، در این سفرنامه می‌خوانیم که نادر شاه دستور داد تعدادی سکو بسازد و به شترها وصل کنند. روی این سکوئها نفت ریختند و مخلوطی از مواد آتش‌زا نهادند. فرمان داد که آنها را آتش بزنند. همه می‌دانند که این حیوانات عظیم _فیلها چقدر از آتش می‌ترسند. لذا به عوض آنکه ارتش ایران را پایمال کنند، با نزدیک شدن شترها ، روبرگرداندند و بسیاری از صفوف ارتش هند را بر هم زدند و گیج ساختند.

به میدان آمدن روغن

در سده هفتم میلادی، اولیوم انیسن دیاروم ( روغن آتش‌افروزنه در لاتین ) بُعد تازه ای به استفاده نظامی نفت بخشید. این ماده به آتشپاره یونانی مشهور است، زیرا آن را یونانیان بیزانسی (امپراتوری روم شرقی) بکار می‌بردند. اختراع این سلاح را به شخصی به نام "کالینیکوس" اهل هلیوپولیس (شهر بعلبک امروزی در شمال شرقی لبنان) نسبت می‌دهند که طرز ساختن آن را در قسطنطنیه (پایتخت روم شرقی که قبلا بیزانس نامیده می‌شد) به امپراتور قسطنطنیه چهارم تقدیم کرد.

چند و چون ساختن آتشپاره یونانی را رومیان همچون رازی مهم برای خود نگه می‌داشتند و لذا دقیقا روشن نیست. اما احتمالا مخلوطی از نفت و گوگرد و آهک و شوره (نیترات پتاسیم) بود که حتی روی آب هم می‌سوخت و اصولا وقتی آب به آن می‌رسید، آتش می‌گرفت. این مواد منفجره را با نوعی منجنیق چوبی یا با تیر و کمان به سوی دشمن پرتاب می‌کردند.

بدین ترتیب قسطنطنیه توانست کشتیهای جنگی اعراب را که معاویه بن ابی‌سفیان (اولین خلیفه اموی) برای تصرف قسطنطنیه فرستاده بود، نابود کند (اعراب شهر قسطنطنیه را از 673 الی 678 میلادی در محاصره داشتند.)

آتشپاره های یونانی را ««آتشپاره‌های مادی»» هم می‌نامیدند. احتمالا به این دلیل که نفت و قیر را از ماد (آذربایجان ایران) وارد می‌کردند. آتشپاره‌های یونانی (مادی) نمونه‌های بدوی از بمب ناپالم بود و در واقع امر ، کلمه ناپالم از ترکیب دو واژه نفتین (سیکلوپارافین) و پالمیتات (ماده مرکب دارای اسید پالمیتیک) - مواد سازنده ناپالم- وضع شده است.

منجنیق (منجلیق) ، ابزاری جنگی است که مسلمانان از آن بسیار استفاده می‌کردند، هم سنگ و هم گلوله آتش‌افزا (که از نفت و قیر ساخته می‌شد) را به سوی دشمن پرتاب می‌کرد. اصولا پیش از آنکه باروت (اختراع چینیان) در سده چهاردهم به اروپا برسد، نفت و قیر خطرناکترین مهمات جنگی در بین‌النهرین و ایران و روم بود.

تصویر

 

داروی شفابخش

نفت و قیر نیز مانند بسیاری از مواد و آلات دیگر که بشر بکار می‌برد، هم موجبات درد و کشتار را فراهم می‌ساخت و هم داروی شفابخش امراض بود که پزشکان قدیم ، از جمله "دیوسکوریدس" طبیب یونانی و صاحب کتاب «ماتریامدیکا» (ترجمه عربی با عنوان کتاب الحشائش فی هیول الطب)، از آن استفاده می کردند. "پلینی" ، طبیعیدان رومی ، در دائرة المعارف تاریخ طبیعی ، خواص طبی نفت و قیر را چنین بر می‌شمارد: خونریزی را متوقف می‌کند، مرهم زخم است، مروارید چشم را درمان می‌کند، مرهم نقرس است، درد دندان را آرام می‌بخشد، سرفه مزمن را تسکین می‌دهد، تنگی نفس را رفع می‌نماید، جلوی آسم را می‌گیرد، ماهیچه بریده را می‌چسباند و روماتیسم و تب را برطرف می‌‌کند.

"ابواسحاق ابراهیم بن محمد استخری" ، جغرافیدان ایرانی که در سده چهارم هجری (قرن دهم میلادی) می‌زیست، در کتاب «المسالک و الممالک» اظهار می‌دارد که در غاری در دارابگرد (دارابجرد) واقع در ولایت فارس ، مومیا یافت می‌شود و قدرت شفابخش آن ، چندان ارزشی دارد که یک نگهبان همیشه در کنار این غار کشیک می‌دهد و این مومیا را یک بار در سال در ظرفی سنگی جمع آوری می‌کنند و نزد حاکم ولایت می‌برند. "ابوعبدا... محمد بن احمد مقدسی" ، صاحب کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» (375 هجری قمری) نیز آن را تایید کرده است.

"مارکوپولو" در سفرنامه‌اش که در سده سیزدهم میلادی تالیف شده است، با اشاره به چشمه‌های نفتی آذربایجان می‌نویسد که این روغن (نفت) برای خوراک خوب نیست، اما برای سوزاندن مفید است و نیز از آن برای معالجه (جرب گیری) شتران استفاده می‌شود.

"ژان شاردن" ، جهانگرد فرانسوی که در سده هفدهم (عهد صفویان) از ایران دیدن می‌کرد، می‌نویسد که در مازندران نفت یافت می‌شود، هم نفت سیاه و هم نفت سفید. نفت برای جلا دادن ، رنگ کردن و نیز به عنوان دارو بکار می‌رود و برای درمان خنازیر (غدد زیر گلو) از آن استفاده می‌شود.

"تامس هربرت" انگلیسی که به دربار شاه عباس کبیر آمده بود، از معدن (زهک) مومیا در جهرم دیدن کرد و در نامه اش نوشته است که این روغن تندبو و مرطوب بر زهر ، کارگر می‌افتد و اگر حرف مردم را باور کنیم، علاج تام و تمامی است برای هر گونه زخم، تا آنجا که وقتی شاهان دیگر طلا و مروارید و هدایای گرانبها برای شاه عباس می‌فرستند، وی در عوض مقداری از این مرهم می‌فرستد.

کاربردهای دیگر

در ایران قدیم همچنین از مواد نفتی برای روشن کردن مشعل‌ها ، روغن‌کاری ارابه‌ها ، تزیین ظروف و کارهای دستی دیگر و نیز از نفت سفید برای پاک کردن لکه‌های روی لباس استفاده می‌کردند.

TOP