ارتباط بین روانشناسی و روانشناسی صنعتی چیست؟

روانشناسی در تعریف عبارت است از مطالعه انسان و رفتارهای او به کمک متدولوژی علمی. روانشناسی، روشهای علمی زیادی را جهت گردآوری حقایق درباره رفتار آدمی بکار می‏گیرد از جمله این روشها می‏توان به تجربه، مشاهده پیمایش و سنجش، مطالعات زمینه‏ای، مطالعات موردی و غیره اشاره کرد. بطور کلی این روشها، در اصل مشابه روشهایی هستند که در سایر علوم بکار گرفته می‏شوند ولی با این تفاوت که با مطالعه آدمی و رفتار او یعنی موضوع اصلی روانشناسی تطبیق داده شده‏اند. بنابراین وقتی صحبت از روانشناسی به میان می‏آید منظور، اختصاصا مطالعه اصول، قواعد و قوانینی هستند که بر رفتار آدمی در تمامی جنبه‏ها حاکم می‏باشند. همچنین باید در اینجا اشاره کنیم که روانشناسی موضوعی بسیار پیچیده است که با تخصصها و علائق زیادی سر و کار دارد. هر یک از این تخصصها باعث رشد شاخه‏ها یا زیرشاخه‏هایی می‏شود. از جمله به این زیرشاخه‏ها در بخش صنعت می‏پردازیم.

● چشم انداز روانشناسی صنعتی

کاربرد اصول روانشناختی در مورد افرادی که در صنعت و تجارت مشغول بکار هستند، در طی بیش از هشتاد سال، فهم چشم‏انداز روانشناسی صنعتی را اکنون برای ما ساده‏تر و روشن‏تر می‏سازد. لیستی که در زیر آمده است حاصل مصاحبه‏های مک کالون با عده کثیری از روانشناسان صنعتی در امریکا درباره چشم‏انداز و کاربرد روانشناسی صنعتی است:روانشناسی صنعتی یکی از فعالترین و پررونق‏ترین شاخه‏های علوم روانشناختی جدید است. امریکا که به عنوان مهد روانشناسی مشهور است، علیرغم این که رتبه چهارم را در زمینه روانشناسی دارد، بالاترین تعداد فارغ‏التحصیلان را در رشته روانشناسی صنعتی دارد. در اغلب مؤسسات صنعتی و مراکز دولتی امریکا و همچنین اروپا، به راحتی می‏توان روانشناسان صنعتی را دید که با سایرین در حال انجام کار هستند. متاسفانه آمار قابل اعتمادی در مورد روانشناسی در کشور خودمان نداریم، اما شاید بتوان گفت که روانشناسی صنعتی یکی از شاخه‏های پرکار روانشناسی در کشور است. به نظر می‏رسد که در چند ساله اخیر توجه بیشتری نسبت به روانشناسی صنعتی و سازمانی معطوف شده است و علت آن است که صاحبان صنایع به این مساله آگاهی بیشتری پیدا کرده‏اند که انسان محور اصلی تمامی فعالیت‏های صنعتی است. روانشناسی صنعتی دربرگیرنده پهنه وسیعی است که سعی در شناخت مشکلات انسانی دارد، مشکلاتی که منتج از رشد روزافزون و گسترده صنعت در طی چند دهه اخیر است. اینکه روانشناسی صنعتی چگونه این مشکلات را حل می‏کند، موضوع مورد بحث مقاله حاضر است.

● روانشناسی صنعتی؛ آموزه‏ها و کاربردها

▪ تعریف و ماهیت روانشناسی صنعتی :

تعاریف متعددی از روانشناسی صنعتی از سوی روانشناسان ارائه شده است، اما یک تعریف ساده و قابل درک از روانشناسی صنعتی چنین است: ?‌ کاربرد و توسعه اصول و یافته‏های روانشناختی برای حل مشکلات کاری نوع بشر در صنعت، تجارت، خدمات و سازمانهای پژوهشی?. چنین تعریفی ممکن است سئوالات زیادی در ذهن افراد مبتدی در این زمینه بوجود آورد. اولین سؤال ممکن است این باشد: روانشناسی چیست؟ بدون فهمیدن این موضوع که روانشناسی چیست، درک و معنی روانشناسی صنعتی- که به تعبیری همان کاربرد

۱) انتخاب پرسنل:

انتخاب کارمندان و مدیران برای مشاغل مختلف. توسعه ابزارهای انتخاب پرسنل بوسیله هدایت تحقیقات مربوطه.

۲) پیشرفت پرسنل:

توسعه شیوه‏ها و روشهای ارزیابی عملکرد کارمندان، مدیران و غیره. توسعه و بهبود روشها و شیوه‏های اندازه‏گیری نگرش کارمندان. توسعه شیوه‏های مدیریت مؤثر و مدیریت پرسنل و مشاوره کارمندان، یعنی کمک کردن به کارمندان جهت سازگاری بهتر و بیشتر با خود و محیط خودشان.

۳) مهندسی انسانی:

ارائه پیشنهاد برای تغییر و نوآوری در طراحی ماشین‏ها و ابزارها با رویکرد دستیابی به عملکرد ساده‏تر و صرف هزینه‏ها و انرژی انسانی کمتر.

۴) مطالعات بهره‏وری:

فعالیت‏های مربوط به کاهش کارهای طاقت‏فرسا، بهبود شرایط محیطی نظیر نور، تهویه هوا، نظم و ترتیب کاری، برنامه کار و غیره با توجه به حداکثر بازده.

۵) مدیریت:

فعالیت‏هایی نظیر بهبود و بالابردن مهارتهای مدیریتی و سایر فعالیتهای مربوط به مدیران.

۶) ایمنی: جلوگیری از وقوع حوادث و ایجاد اقدامات تامینی.

۷) ارتباط:

توسعه و بهبود روابط مؤثر بین کارکنان.

بنابراین در برشمردن چشم‏اندازهای روانشناسی صنعتی می‏بینیم که از یک روانشناس صنعتی برای حل تمامی مشکلات مربوط به کارکنان در بخش صنعت استفاده می‏شود. البته در پاره‏ای موارد نیز از روانشناس صنعتی به طور اختصاصی در یک یا چند زمینه خاص استفاده می‏شوددشواری‏ها و موانع سد ● راه روانشناسی صنعتی

علیرغم نقش مؤثر و متنوع روانشناسی صنعتی در مدیریت بهتر و کارآمدی آن به عنوان نظام علمی پویا، برای بهبود موقعیت و شیوه‏های کاری انسان، هنوز بازدارنده‏هایی در استفاده از روانشناسان صنعتی در محیطهای صنعتی و تجاری وجود دارد. دلیل این امر را باید در مقاومت نوع آدمی در برابر هرگونه تغییر در وضعیت فعلی دانست. هرچند ممکن است وضعیت جدید کارآمدتر و سودمندتر باشد، ولی آدمی بر این مقاومت اصرار می‏ورزد. این تمایل حاکم و فراگیر، بزرگترین مانع در راه قبول روانشناسی صنعتی از سوی کارکنان و مدیران تمام کشورهای دنیا بوده است. چرا که بکارگیری رواشناسی صنعتی در بیشتر موارد مستلزم تغییرات اساسی در نگرش و باورهای کارکنان و کارفرمایان است. مقاومت کارکنان در برابر روانشناسی صنعتی از این واقعیت نشان می‏گیرد که این افراد تغییراتی که نیاز به ارائه ایده‏های جدید دارد را تهدیدی برای نگرشها و عادتهای کاری تثبیت شده خود می‏دانند.کارفرمایان نیز از بروز چنین تغییراتی بیزارند چرا که آنها اغلب نسبت به بازده ایده‏های جدید مطمئن نیستند و کمتر حاضر به خطر کردن در این زمینه‏اند. یکی دیگر از دلائل مقاومت و پرهیز کارفرمایان این است که آنها علیرغم سوددهی ایده‏های جدید، قادر به درک پیچیدگی رویکردهای جدید نیستند. کارفرمایان تمایل ندارند ?امتیاز استخدام یا اخراج پرسنل? که در انحصار خودشان است را با نظام علمی گزینش تعویض نمایند و یا حتی کسی رادر آن شریک کنند. البته در حال حاضر با رشد روزافزون هنر و دانش مدیریت، بسیاری از کارفرمایان به ارزش و اهمیت عوامل روانشناختی در کار پی

برده‏اند. این موضوع را به راحتی می‏توان در زمان پس از جنگ جهانی دوم و در اغلب کشورهای غربی و برخی کشورهای آسیایی ملاحظه کرد.

TOP