اهميت و نقش آموزش در سازمان ها

در دنياي در حال تغيير كنوني ضرورت آموزش در سازمان ها و نهادها به دلايل فراوان پذيرفته شده است . تغييرات سريع و عميق علمي سبب شده است كه هر از چند گاهي مطالب و نظريه هاي جديدي وارد ميدان زندگي شود كه براي ارائه حيات به ناچار بايد علوم و معارف جديد را آموخت و برخي از نظريه هاي قديمي را كه كارآيي ندارند ، كنار گذاشت .

تغييرات فن آوري سبب دگرگوني در شبكه ها وروش هاي سازمان مي شود و هر تغييري كسب دانش و مهارت هاي جديد را ضروري مي سازد . ميزان كمّي و كيفي اين تغييرات آنقدر زياد است كه گاهي اوقات مديران و كاركنان را دچار وحشت مي كند و ممكن است احساس كنند كه فرصت و توان سازگاري با اين تغييرات را ندارند . با همه سختي ها و مشكلات بايد پذيرفت كه ادامه حيات سازمان تا حدود زيادي به دانش ،آگاهي و مهارت هاي گوناگون و جديد بستگي دارد .

هرچه دانش و مهارت هاي كاركنان با نيازهاي جامعه و پيشرفت هاي علمي ، تغييرات فن آوري هماهنگي و انطباق بيشتري داشته باشد درجه اطمينان از موفقيت فرد و سازمان بالاتر مي رود . گاهي اوقات ، رشد فردي ، داشتن انگيزه ، تخصص و پرهيز از ايستايي و ركود فرد عامل اساسي نوجويي و كسب دانش مي شود . اساس بهسازي سازماني كه به نام هاي ديگري چون توسعه و بالندگي سازماني نيز خوانده شده بهسازي نيروي انساني است كه به صورت هاي مختلف ( آموزش قبل از خدمت و ضمن خدمت ) در سازمان ها انجام مي شود .

در مقاله حاضر كوششي نيز جهت روشن ساختن مفاهيم و ضرورت و اهميت آموزش هاي ضمن خدمت و جايگاه آموزش در بين فعاليت هاي سازمان هاست و در اين راستا رابطه آموزش ضمن خدمت با افزايش كيفيت و كارآيي كاركنان نيز مورد بحث قرار خواهد گرفت . هدف نظام آموزش و بهسازي در يك سازمان به عنوان يكي از كاركردهاي مهم مديريت منابع انساني فراهم آوردن زمينه است اي كه بر اساس آن توانايي هاي بالقوه افراد به فعل در آيد و استعدادهاي آنان شكوفا گردد . اين هدف از طريق ايجاد فرصت هاي آموزشي جهت كاركنان تحقق مي يابد . آموزش كاركناي فرايندي است كه انطباق و سازگاري كاركنان را به محيط متحول سازماني و مآلاً انطباق بهتر سازمان را با محيط بيروني فراهم مي آورد .

در نتيجه كاركنان آموزش ديده نسبت به كاركنان آموزش نديده به تغييرات سازماني و همچنين تغييرات جامعه آگاهانه تر واكنش نشان مي دهند و از آن جا كه حيات و ادامه زندگي سازمان تا حدود زيادي به دانش و مهارت كاركنان آن بستگي دارد ، افراد ماهرتر و آموزش ديده تر نقش مؤثرتري در كارآمدي و بهره وري سازماني خواهند داشت . از طرف ديگر آموزش با افزايش ميزان اطلاعات ، دانش ، مهارت ها و قابليت هاي كاركنان ، آنان را براي ايفاي وظايف و قبول مسئوليت هاي جديدتر ، آماده تر و مجهزتر مي كند . به طور كلي سازماني كه به رشد كمي و كيفي دانش و مهارت كاركنان خود مي انديشد و پيوسته فعاليت هاي آموزش در آن در جريان است افراد به طور مستمر توانايي هاي خود را افزايش مي دهند و چگونه آموختن و به كار بستن را مي آموزند . در چنين سازماني ، ابتكار ، ابداع ، ارتقاي آگاهي و دانش افزايي به نوعي رفتار همگاني مبدل مي شود و توفيق در تحقق اهداف سازماني امري قطعي است و هرگز سازمان دچار جمود فكري نخواهد شد .

بسياري از صاحبنظران درباره اهميت و نقش آموزش در جامعه اظهار نظر كرده اند كه در اين مختصر مجال پرداختن به همگي آنها مقدور نيست و فقط به برخي از آنها به عنوان نمونه اشاره مي شود :

ـ پيتر دراكر عقيده دارد كه علي رغم هزينه هاي سنگين تربيت نيروي كار ، آموزش همراه با اِعمال صحيح مديريت در مدتي ك وتاه هر كشور عقب مانده اي را در زمره كشورهاي پيشرفته و برخوردار از بهره وري بالا قرار مي دهد .

ـ ساخارو يولوس بر اين باور است كه آموزش نه تنها يكي از حقوق اوليه و اصلي انسان است بلكه اصولاً ركن اصلي توسعه اقتصادي و اجتماعي جامعه نيز به حساب مي آيد .

ـ به نظر هاربيسون ، كشوري كه قادر به توسعه مهارت و دانش مردم و بهره گيري از آن در رشد اقتصاد ملي نباشد در حل مشكل نيافتگي نيز ناتوان خواهد بود .

ـ فيتر جرالد ، رييس سابق كمپاني بريجستون ـ فايزستون بر اين عقيده است كهاصلي ترين راه ارتقاي بازده يك موسسه بالا بردن درك كاركنان آن در مورد برنامه ها و هدف هاي موسسه كه خود از طريق آموزش مستمر و برقراري ارتباط گسترده و مداوم با كاركنان فراهم مي شود .

براي نيل به بازده بالا مديريت موسسه بايد سخاوتمندانه ولي با برنامه ، در آموزش كاركنان خود سرمايه گذاري كند . به اعتقاد جرالد آموزش هرگز نبايد به آموزش تخصصي كاركنان محدود شود بلكه بايد ايجاد نوعي « فرهنگ كاري » جديد در كاركنان را مورد توجه قرار دهد .

دليل عمده بازده بالاي نيروي انساني و شكوفايي اقتصادي كشورهايي چون ژاپن و آلمان در سال هاي بعد از جنگ جهاني دوم اهميت دادن به آموزش به ويژه ، آموزش كاركنان است و در واقع رشد مهارت ها و قابليت هاي كارگزاران و كاركنان مراكز توليدي ـ صنعتي و خدماتي اين كشورها بر اثر بهره گيري از فرصت هاي آموزشي ميسر شده است .

شايان ذكر است اگر آموزش كاركنان را هزينه به حساب آوريم ، هنگام مواجه شدن سازمان با كمبود بودجه و مشكلات مالي ، بودجه آموزش جزو اولين بودجه هايي است كه كاهش مي يابد . اما اگر اصول و ارزش ها و نگرش هاي حاكم بر سازمان ، نيروي انساني را مهم ترين سرمايه سازمان تلقي كند ، حتي در سخت ترين شرايط مالي هم ، اگر بودجه آموزش افزايش نيابد حداقل كاهش نخواهد يافت . مفهوم و فوايد آموزش ضمن خدمت آموزش ضمن خدمت يا آموزش كاركنان عبارت است از كليه كوشش ها و فعاليت هايي كه در جهت ارتقاء سطح دانش و آگاهي ، مهارت هاي فني و حرفه اي و هم چنين ايجاد رفتار مطلوب در كاركنان سازمان به عمل مي آيد تا آنها را به نحو احسن آماده انجام وظايف و مسئوليت هاي خود كند . ـ فوايد آموزش ضمن خدمت را مي توان فهرست وار به شرح زير ارائه نمود :

1. تسهيل در راه رسيدن به اهداف سازماني

2. بهبود كمي و كيفي محصولات يا خدمات ارائه شده توسط سازمان

3. ايجاد هماهنگي در نحوه انجام كارها در سازمان

4. تقليل سطح حوادث و سوانح در محيط كار

5. تقويت روحيه پرسنل و ايجاد ثبات در سازمان

6. كاهش در نظارت هاي مستقيم و غيرمستقيم

7. كاهش ميزان تمرد و نزاع و كشمكش ، غيبت ، تأخير و ساير رفتارهاي نابهنجار گروهي در محيط كار .

8. تقليل ميزان هزينه هاي عمومي در سازمان از قبيل هزينه هاي خدماتي ، قيمت تمام شده كالا ، كارگزيني و ...

9. افزايش ميزان سوددهي و اثرات استفاده از سود حاصل شده جهت رفاه كاركنان

10. تقويت حس وفاداري و همبستگي كاركنان نسبت به سازمان

11. جلوگيري از تداخل مسووليت ها و وظايف و كاهش دوباره كاري ها در سازمان

12. شكوفا كردن استعدادهاي نهفته كاركنان

13. ايجاد حس انعطاف پذيري لازم در كاركنان

14. ايجاد زمينه رشد و موفقيت در امور شغلي

15. ايجاد زمينه موفقيت در امور اجتماعي ،‌انفرادي و خصوصي

و موارد ديگر ...

لازم به ذكر است آموزش كاركنان با تمام مزايايي كه دارد ، گاهي مشكل ساز مي شود و آن زماني است كه افراد براي طي دوره ها انگيزه كافي ندارند و صرفاً براي رفع مسئوليت يا كسب گواهينامه هاي مربوط يا مزاياي مادي در آن شركت مي كنند يا شرايطي در سازمان فراهم است كه امكان به كارگيري مطالب آموخته شده در محيط كار وجود ندارند و يا تضادهايي بين كاركنان و مسئولان رده بالاي سازمان به وجود مي آيد .

براي رفع يا تقليل اين مشكلات مي توان در صورتي كه سازمان امكانات داشته باشد آموزش در مورد همه افراد اجرا شود در غير اين صورت مي توان آموزش را از سطح بالاي سازمان به سطوح پايين تر تسرّي داد تا زبان مشتركي بين كاركنان و مسئولان به وجود آيد . پيشنهادات با توجه به اهميت و جايگاه آموزش در سازمان ها در جهت رفع تنگناهاي موجود آموزش كاركنان سازمان ها بخصوص بانك صادرات ايران و با توجه به فرصت پيش آمده توصيه هاي به شرح ذيل ارائه مي شود :

1. قبل از هر برنامه ريزي آموزشي ، نيازسنجي كاملي به عمل آيد و آموزش براساس نيازهاي واقعي جامعه و سازمان استوار گردد و بر اين اساس برنامه هاي آموزشي كوتاه مدت و بلند مدت تهيه و تدوين و به معرض اجرا گذارده شود .

2. ايجاد باور و اعتقاد به اهميت آموزش چه از نظر مديران و چه از ديد شركت كنندگان ، انگيزه اي است كه فرايند آموزش را تسهيل و نتايج آن را پربار مي كند . بنابراين بايد با استفاده از تمام امكانات براي ايجاد اين عقيده اقدام كرد و اين مقاله نيز در راستاي اين هدف نگاشته شده است .

3. از آن جايي كه كاميابي سازمان در گرو شكوفايي استعدادها و توانمندي نيروي انساني آن است و با توجه به ويژگي طبيعي انسان كه تا واپسين دم اشتباه بهره گيري از توان بالقوه خود را دارد ، توصيه مي شود يكي از اهداف مهم آموزش را پرورش استعدادهاي كاركنان قرار دهيم و با بهره گيري از روش هاي آموزش مشاركتي ، فعال و كاربردي و برخورداري از شيوه هاي آموزشي متقابل همانند روش هاي تدريس دوسويه و چندسويه و شاگردمحوري فرد فرد فراگيران را به تحرك و تلاش واداريم و بدينوسيله امكان تجلي استعدادهاي نهفته آنان را فراهم سازيم .

4. در دنياي امروز ، آموزش سنتي براي رفع نيازهاي آموزشي كاركنان و اداره امور پيچيده كافي نيست بنابراين بايد الگوها و روش هاي جديدتر و مناسب تري مانند آموزش هاي كاربردي براي پرورش كاركنان و مديران تحول آفرين ، كارآفرين و خلاق به كار گرفته شود . با اين روش هاي عملي و كاربردي و الگوهاي آموزش جديدبايددوهدف زير را دنبال كرد : الف ) تجهيز كاركنان و مديران با آخرين دستاوردهاي علمي و فني ـ حرفه اي كه از اين طريق مي توان فرصت ها و منابع سازمان را به كار گرفت و به رشد و تعالي نيروي كار سازمان كمك كرد . به عبارت ديگر مي توان كاركناني تربيت كرد كه بتوانند در عرصه پررقابت جهان امروز با بهره گيري از آخرين يافته هاي پژوهشي و تجربيات علمي و عملي موجود در دنيا به پيشبرد اهداف سازمان كمك كنند . ب ) ايجاد يك محيط فعال يادگيري و دانش آفرين در سازمان به نحوي كه در اين جهان پر تحول كاركنان ضمن بهره گيري از فرصت ها ، پيوسته به يادگيري و روزآمدكردن اطلاعات شغلي خود بپردازند .

5. در آموزش ضمن خدمت علاوه بر توجه به ارتقاي مهارت و كارآيي شغلي كاركنان پرورش ويژگي هاي شخصيتي ، ‌تقويت فرهنگ سازماني و منش آنان نيز مورد توجه قرار گيرد . به عبارت ديگر آموزش به منظور احراز شايستگي نه فقط به مثابه عضوي از سازمان بلكه به مثابه عضوي از كل جامعه مطرح شود .

6. در خاتمه بايد خاطرنشان ساخت افزايش سرانه آموزشي در جهت آموزش كاركنان و افزايش سرمايه گذاري در اجراي دوره هاي آموزشي مختلف از جمله شروط اصلي تحقق موفقيت و پيشرفت سازمان از جانب صاحبنظران تلقي شده است كه در سيستم بانكي و بخصوص بانك صادرات ايران نيز ضرورت بيش از پيش آن احساس مي شود


نویسنده : دکترسیدجمال علوی سنگ چشمه

TOP